بانو

بانو 
در اینجا
هر حلالی با تو حرام میشود.
مردمان این سرزمین 
ایمانشان را به زلف های تو گره می زنند.
بانو
چه تنها
چه غریب 
چه نجیب مانده ای.


سعید شجاعی

جای خالی

بی تو

تمام دنیا

به اندازه ی
یک جای خالی 

می شود.

سعید شجاعی

دلداری

به یاد ندارم
در افسانه ها
فرشته ها ماندنی باشند.
می آیند و می روند
و دیگر بر نمیگردند.
و این را دلم
برای دلداریم گفت.
بیچاره دلم.

سعید شجاعی

جاذبه

چشمان تو
فاصله را نه
اما زمان را خوب میشناسد.
زود سپری می شود فرصت نگاهم
اما جاذبه اش همیشه زمینم میزند.

سعید شجاعی

یک جای دنج

در عمق چشم های تو

جای دنجی ایست

که میتوان به سادگی

در آن گم شد.

میدانم که پیدا نمی شوم هرگز.

سعید شجاعی

یک رویا

گویا حجم تو
در چشم های من
رسوب کرده
که تمام خواب هایم
لبریز عطر توست.


سعید شجاعی

مست

تو
جرعه جرعه
بنوش.
من
بوسه بوسه
مست میشوم.


سعید شجاعی

دریای آرام

هنوز دستانم

عطر تورا دارند.

چشم که می بندم

آرام میگرد طوفانی در دلم.

سعید شجاعی

لحظه ای سکوت

کمی سکوت
برای لحظه هایم بیاورید.
میخواهم حجم تمام کابوس هایم را بهم بریزم.
برای همین لحظه های سنگین
اندکی سکوت
کفایت میکند.

سعید شجاعی

کفش هایش

راه که می روم

کفش هایم

صدا میکنند

کفش هایش را.

همچون پرنده ای تنها که به دنبال گم شده اش می گردد.

سعید شجاعی

اولین آغوش

مرا در آغوش بگیر
میخواهم گرمای حوا را حس کنم
در اولین هم آغوشی آدم.

سعید شجاعی

بی قرار

شوخی که نیست
وقتی می شود
اما
نمی توان خندید.
وقتی قسمتی از زندگی بی قرار است.


سعید شجاعی

داغ

به آب دریا دل مبند

که بتواند 

داغم را

 قدری آرام کند.

حتی قطب هم برای آرام شدنم کافی نیست

اما

 گرمی دستان تو چرا.

سعید شجاعی

بغچه ی بغض

چیزی در پستوی دلم

پنهان است.

بقچه ای از بغض

که باز کردنش دل شیر میخواهد.

سعید شجاعی