سکوت سفید
Sunday, June 30, 2013
درکم
این دلتنگی
زبان نفهم تر از آن است
که تنهایی مرا درک کند.
سعید شجاعی
Saturday, June 29, 2013
خام
حقیقت
همیشه برهنه بود،
و من ِ خوش خیال هم
خجالتی.
سعید شجاعی
Friday, June 28, 2013
قلبی سرخ
چیزی در کوله پشتی ات جا مانده است
که نباید از دستم می رفت،
حالا من با چه رویی
به تنهایی خودم برگردم.
سعید شجاعی
Thursday, June 27, 2013
خراب
از وقتی رفته ای
خراب شده ام،
دیگر درست زندگی نمی کنم.
سعید شجاعی
Wednesday, June 26, 2013
نقاب
باید آبرو داری کنم
و در نبودنت
تمام ِ بغض هایم را
لبخند بزنم.
سعید شجاعی
Tuesday, June 25, 2013
شرط
دست هایم را بگیر
و مرا با خودت آشنا کن،
با خودم شرط بسته ام
عاشقت خواهم شد.
سعید شجاعی
زیستگاه
آغوشت را دوست دارم،
این اکو سیستم
دلپذیر را.
سعید شجاعی
Monday, June 24, 2013
گمگشته
تمام ِ روز
چون کودکی گم شده
از غروب می ترسم،
پیدایم کن
من از شب های تنهایی
وحشت دارم.
سعید شجاعی
ملال انگیز
یک روز ِ خوب
تویی،
وقتی نیستی
همه ی روزهایم
ملال آور است.
سعید شجاعی
Sunday, June 23, 2013
دنیای من
در تنهایی من
هفت میلیارد آدم سرگردانند
و هنوز هیچ کس
اسم مرا نمی داند.
سعید شجاعی
Saturday, June 22, 2013
به بوسم ات
بی خیال ِ شعر،
ترجیح می دهم
خوب ببوسمت
تا خوب بنویسمت.
سعید شجاعی
دلتنگی
دیگر پیراهنم
برای دلتنگی ات
تنگ است.
سعید شجاعی
Friday, June 21, 2013
حال جمعه
جمعه های من هنوز
در گوشه ای می نشیند
و به زلف های تو
دست می کشد.
سعید شجاعی
Thursday, June 20, 2013
قانون غریبی
زمین قانون عجیبی دارد،
هفت میلیارد آدم
و فقط با یکی از آنها
احساس تنهایی نمی کنی
و خدا نکن که آن یک نفر
تنهایت بگذارد،
آن وقت حتی با خودت هم
غریبه می شوی.
سعید شجاعی
شعار
شعرهایم بیش از حد شلوغ است،
من از کسی می گفتم
که هیچ وقت نبود.
سعید شجاعی
Wednesday, June 19, 2013
گلایه
تو نبودی
و تمام ِ اتفاق های ماجراجونه ی زندگی ام
رخ داد،
دیگر نیا،
بعد از این
زندگی ِ یک نواختی دارم.
سعید شجاعی
دم به دم
دل آویز ترین شکل زندگی
در حضور تو
خلاصه شده است.
سعید شجاعی
Tuesday, June 18, 2013
فردای دیروز
چه معجزه ی شومی،
من هر روز
در خاطره هایم زندگی می کنم.
سعید شجاعی
فصل تو
پر از آسمان بست
پا بر زمین کشید
و تمام دلتنگی اش را
مثل یک مرد
قدم زد
پرنده ای که از فصل کوچ
جامانده بود.
سعید شجاعی
داستانی
تمام ِ قصه ها
ما را می شناسند،
یکی بود
یکی نبود.
سعید شجاعی
Monday, June 17, 2013
سعیدم
میم اش پیش کش،
اسم من بی صدای تو
غمگین است.
سعید شجاعی
آشوب
شبانه
در حسی سرکوب می شوم،
که نبودن تو را
هر روز سکوت می کند.
سعید شجاعی
شمارش
چه کهکشان ِ کم ستاره ای داریم،
این تعداد
حریف ِ بی خوابی من نمی شوند.
سعید شجاعی
تکراری
هیچ اتفاقی از من نمی گذرد،
همه ی حادثه ها هر روز
در من تکرار می شوند.
سعید شجاعی
Wednesday, June 12, 2013
تاریخی
من سر به نیست شدم
تو سنگ سار،
ما یک تاریخ
تمام ِ احساسمان را
مجازات شدیم .
سعید شجاعی
Sunday, June 9, 2013
صدا
این روزها
تنهایی ام عبوس شده
و لام تا کام
با من حرف نمی زند،
این روزها
اسمم چه ساکت است.
سعید شجاعی
Saturday, June 8, 2013
عمق تنهایی
حتی در حد حرف
بگو دوستم داری،
قول می دهم باور نکنم.
سعید شجاعی
Friday, June 7, 2013
بوسه بازی
همه ی کلمه ها را بالا و پایین کنم،
هیچ جمله ای
به اندازه ی بوسه های تو
اثر بخش نیست.
سعید شجاعی
دروغکی
چه یکی باشد
چه یکی نباشد،
همیشه آن که نباید دروغ می گوید
و قصه به پایان می رسد.
سعید شجاعی
Wednesday, June 5, 2013
تمام
چند ضمیر جا بجا کن و بیا،
همه ی شعر هایم
بی تو،
فقط حس هایی زهر ماری هستند.
سعید شجاعی
رگ خواب
در لا به لای لباس هایت
به دنبال ِ لالایی هایم می گردم،
بعد از تو
دیگر رگ ِ خواب هایم را
پیدا نکردم.
سعید شجاعی
Tuesday, June 4, 2013
عاشقانه ای مبهم
چشم هایش
رنگ صلح را
نمی شناخت
و لب هایش
جنگ ِ جهانی
به راه می انداخت،
تنها گیسوانش
اسیر نواز بود.
سعید شجاعی
خوش خبری
با خبری خوش به خانه رفت
و تمام ِ خوشحالی اش را
در تنهایی گریست.
سعید شجاعی
تمام شب
نیستی که ببینی تا صبح
پهلو به پهلو
با جای خالی ات
بیدار می مانم.
سعید شجاعی
Monday, June 3, 2013
اسارت
سربازی که به جنگ رفت
اسیر ِ عکسی بود
که در لباس اش پنهان می کرد.
سعید شجاعی
Sunday, June 2, 2013
آسمان
شب شال ِ سیاهت را
به سر می کند
و همه ی ستاره هایم
عطر تو می گیرند،
مهتاب قصه هایش را
به زلف های تو می بافد
و خورشید با چشم های تو طلوع می کند،
آسمان اینجا
عجیب سنگ تو را به سینه می زند.
سعید شجاعی
Newer Posts
Older Posts
Home
Subscribe to:
Posts (Atom)