Tuesday, April 29, 2014

تصمیم

تصمیم گرفته بودم
که دیگر به تو فکر نکنم،
غافل از این که قلبم
تصمیم دیگری داشت.


سعید شجاعی 

Saturday, April 26, 2014

دلگیر

پرنده نیستم که به آسمان قناعت کنم
درخت نیستم که پابند زمین شوم،  
من فقط به شکل دلگیری
بی تو تنها می مانم.


سعید شجاعی 

Friday, April 25, 2014

فرد

جمعه روز من است،
ببین در میان روزهای هفته
چه قدر تنهاست.

سعید شجاعی 

Thursday, April 24, 2014

نگرانی

از حالت بی خبرم
و با این حال،
به حال خودم خو کرده ام.

سعید شجاعی 

Wednesday, April 23, 2014

عصر امروز

از زمانی که به یاد دارم،
عصر تکنولوژی
همیشه غروب غمگینی دارد.

سعید شجاعی 

Tuesday, April 22, 2014

چراغ سبز

مانند چراغی سبز
همه هر روز 
از من می گذرند. 


سعید شجاعی 

Monday, April 21, 2014

زندگی کوچک

از شماره های دفترچه تلفن
از آدم هایی که می شناسم وُ نمی شناسم شان
از کسانی که دور و نزدیک من اند،
از همه ی همه بریده ام،
انگارغیبت بزرگ یک نفر
اوقات زندگی کوچک ام را تلخ کرده است.


سعید شجاعی 

Sunday, April 20, 2014

فصل رسیدن

بهار به نارنج می رسد
باران به پاییز
و در این فصل رسیدن،
انگار فقط ما بودیم
که به اشتباه رسیدیم.

سعید شجاعی 

Friday, April 18, 2014

زیست

برای قلبی که بی هنگام 
شکسته است،  
زمین مکان غم انگیزی 
برای زیستن است. 

سعید شجاعی 

Thursday, April 17, 2014

درگیر

کاش پیش از عبور خود 
کشف می کرد 
احساسی را 
که در سکوت گیر کرده بود، 
بعد از عبور ساکت تو 
من به شدت درگیر دلتنگی شدم.  

سعید شجاعی 

Monday, April 14, 2014

بن بستت

کسی نیست
که در راه بازگشت
از بن بست هایش،
غمگین نگوید
ای کاش این مسیر
بن بست نداشت.
حالا ببین من
در بازگشتم از تو
چه غمی کشیده ام.

سعید شجاعی 

Friday, April 11, 2014

جمعه های خوب

جمعه همیشه روز خوبی است، 
این حال ماست 
که خوب نمی شود.  

سعید شجاعی 

Thursday, April 10, 2014

وقوع

لبخند تو
بی سابقه ترین
اتفاق ِ اخیر من است،
سالهاست که جز چند بغض
چیزی در من به وقوع نمی پیوندد.


سعید شجاعی 

Sunday, April 6, 2014

بهاری

بهار چه با سلیقه است،
مثل کدبانویی تمام عیار
که پشت خستگی روزانه اش
یک دنیا زیبایی پنهان است.


سعید شجاعی

Tuesday, April 1, 2014

در

در  ِ این شعر را باید بست،
این کلمات
پُر از بغض های خصوصی اند.


سعید شجاعی