رسوا شده ای بانو.
من در ته فنجان قهوه ات نقش بستم.
هر صفحه ی فالی که باز کنی
مرا برهنه خواهی دید
که فریاد میزنم
یافتم
یافتم
یافتمش.
من در ته فنجان قهوه ات نقش بستم.
هر صفحه ی فالی که باز کنی
مرا برهنه خواهی دید
که فریاد میزنم
یافتم
یافتم
یافتمش.
و چه زیبا تو به این رسوایی
لبخند میزنی.
سعید شجاعی
No comments:
Post a Comment