Thursday, July 12, 2012

کمین

او شبیه خودش بود.
کشیده و باریک
وبا چشمانی که قلب مرا نشانه رفته بود.
او
خندید
و من چیز دیگری
به خاطر ندارم.


سعید شجاعی

No comments:

Post a Comment