Sunday, December 28, 2014

عبور

پشت پلک هایت پرسه می زنم
و مانند سایه ای
که روی دیوار مانده است،
گیر کرده ام جایی 
که راهی به آن ندارم،
و تو هر روز
هر روز
هر روز
می شکنی خط نگاه مرا عبور
و عبور می کنی از نم گسترده ی چشمانم. 

سعید شجاعی 

هفت، ده، نودوسه 

No comments:

Post a Comment