سکوت سفید
Tuesday, September 26, 2017
شکنجه گر
چه شکنجه گری شده ام،
من انتقام نبودنت را
بی رحمانه
از خودم می گیرم.
سعید شجاعی
چار،هفت،نودوشش
Saturday, September 23, 2017
احاطه
مرا احاطه کن،
مهم نیست که چقدر دور
و در کجای قصه ایستاده ایم،
مرا احاطه کن
همچون مه غلیظی
که تن خسته ی جنگل را در آغوش می گیرد،
شاید این بغض، باران شد.
سعید شجاعی
یک،هفت،نودوشش
Friday, September 22, 2017
فاجعه
جمعه بیاید
پاییز بیاید
باران بیاید
و تو نباشی،
چه فاجعه ی غم انگیزی.
سعید شجاعی
سی و یک،شش،نودوشش
Saturday, September 9, 2017
شگون
تنهایی
بد یمن نیست،
بی تو بودن است
که شگون ندارد.
سعید شجاعی
هجده،شش،نودوشش
Thursday, September 7, 2017
بافته
پشت سرت
حرف های زیادی است،
تمام عاشقانه هایم را
به گیسوانت بافته ام.
سعید شجاعی
پانزده،شش،نودوشش
Monday, September 4, 2017
نیاز
بی عشق
چقدر آدم تنهاست؛
ورنه،
ازدحام روزمره ما
فقط از روی نیاز است.
سعید شجاعی
سیزده،شش،نودوشش
Friday, September 1, 2017
تفاهم
درمان نمی خواهم
من از کسی برای زخم های گذشته ام
درمان نخواهم خواست،
من تو را برای روزهایی که می آیند،
برای آینده ام می خواهم.
سعید شجاعی
نه،شش،نودوشش
Newer Posts
Older Posts
Home
Subscribe to:
Posts (Atom)