Saturday, September 23, 2017

احاطه

مرا احاطه کن،
مهم نیست که چقدر دور
و در کجای قصه ایستاده ایم،
مرا احاطه کن
همچون مه غلیظی
که تن خسته ی جنگل را در آغوش می گیرد،
شاید این بغض، باران شد. 

سعید شجاعی
یک،هفت،نودوشش

No comments:

Post a Comment