بی درد سر
سر درد می گیرم.
انگار بغض
بالا نشینِ چشمانم شد،
و من با افکاری
رگ به رگ شده
رویایی را نقاشی می کنم
که اقتباسی است
از حقیقتی تمامِ تلخ.
سعید شجاعی
سر درد می گیرم.
انگار بغض
بالا نشینِ چشمانم شد،
و من با افکاری
رگ به رگ شده
رویایی را نقاشی می کنم
که اقتباسی است
از حقیقتی تمامِ تلخ.
سعید شجاعی
No comments:
Post a Comment